سلام
انتخاب بچه ها دیگه کار مهمی نبود !!!!!
باید یه جورایی خودمونو آزمایش می کردیم . یک ماه مداوم هر روز ۵ ساعت در روز تمرین رو
شروع کردیم. یه جوری شده بود که تمام اکورد ها و حتی ملودی های سازهای بچه های دیگه
رو از حفظ شدیم.
خوب تنها کاری که باقی مانده بود یک اجراء واسه آزمایش خودمون بود.
همین کار رو هم کردیم یه روز که در حال تمرین همیشگی خودمون بودیم مسعود آخر تمرین
گفت بچه ها همه بیاین می خوام باهاتون حرف بزنم
ما هم منتظر بودیم ببینیم مسعود چی می خواد بگه مسعود گفت :
بچه ها از طرف دانشگاه واسه ما دعوت نامه دادن( چون مسعود عضو انجمن موسیقی
دانشگاه بود) واسه یکی از این روزا یک اجرا بدیم
خوب بعد از کلی کلنجار بچه ها واسه قبول کردن . هر جور که شد قبول کردیم
تمرین ها رو بیشتر کردیم واسه بهتر شدن تنظیم کارامون این میان یکی از بچه ها
به نام رضا شعبانی که واقعا از ایشون تشکر می کنم که کار هماهنگی کار ما با حراست و
تالار دانشگاه رو واسمون انجام داد که واقعا این دانشگاه بسیار با نظم بود خصوصا مودب
و خوش اخلاق عوامل دانشگاه بود
گذشته از حرفا از یک نفر دیه هم می خوام نام ببرم که تنظیم کننده صدای ما بود هر چند
باید با یک میکسر معمولی دانشگاه کار می کردیم ولی امین شیبانی صدایی که از این
سپیکر ها بیرون می اورد که خود بچه های تالار کف کرده بودن
به هر حال ما ۹ قطعه رو اجراء کردیم از خود تعریفی نباشه خیلی استقبال کردن
به طوری که ما دوباره یک قطعه رو ۲ مرتبه تکرار کردیم ای طوری بود که ما چند دعوت نامه دیگه
رو هم دریافت کردیم . که تو نوشته های بهدی واستون می گم
گوشه های از این اجرا رو به صورت عکس واستون می زارم حالشو ببرید